پاشنه های آشیل تعالی سازمانی در ایران

موضوع تعالی سازمانی و اثرات آن بر کارایی در سازمان ها در گفتگو با رییس هیات مدیره شرکت مجتمع صنایع لاستیک یزد و پیشکسوت صنعت تایر بررسی شد .

برای تعالی سازمانی تعاریف متعددی مطرح شده، اما برآیند این تعاریف، چارچوبی داخلی از استانداردها و فرآیندها را شامل می شود که با هدف افزایش مشارکت و انگیزه کارکنان و ارائه محصولات و خدمات بهتر به مشتریان صورت می پذیرد. بر این اساس، تعالی سازمانی به معنی استفاده از ابزارهایی برای شناسایی، تشخیص، توسعه و گسترش موفقیت در یک سازمان و مقابله با ریسک های درون سازمانی و برون سازمانی است.

دکتر اسکندر ستوده از پیشکسوتان صنعت تایر کشور که در حال حاضر رییس هیات مدیره شرکت مجتمع صنایع لاستیک یزد هستند، در گفتگو با فصلنامه «کیفیت و مدیریت» به بررسی متغیرهای متفاوتی پرداخته که در تعالی یک سازمان اثرگذار هستند. وی چالش ها و موانع را نیز در این مسیر تحلیل کرده و به نقش دولت اشاره کرده است. در پایان نیز با بررسی توسعه روش ها از طریق تحول دیجیتالی و کاربردهای آتی هوش مصنوعی، به تشریح جایگاه سازمان های ایرانی در مسابقه توسعه تکنولوژی و فرایندها پرداخته است.

در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید.

آقای دکتر در این گفتگو در تلاشیم به بررسی موضوع «اثر جوایز تعالی سازمانی روی عملکرد سازمان ها» بپردازیم. نظر شما در ارتباط با کلیت این موضوع چیست و به عقیده شما این جوایز جه اثری در رویکرد رشد و توسعه سازمان ها دارد؟

من به طور مشخص با موضوع بحث و با این شکل که اثر جایزه تعالی سازمانی را روی عملکرد سازمان بررسی کنیم، موافق نیستم، چراکه هدف از تعالی سازمانی کسب جایزه نیست، بلکه آن است که سازمان در برابر هر نوع خطر داخل سازمان و خارج از آن در امان باشد. در درجه اول، این که می گوییم یک سازمان کیفی است به این معناست که فراتر از محصول یا نیروی انسانی، باید اصل سازمان کیفی باشد و سازمان باکیفیت، نیروی انسانی باکیفیت و محصول باکیفیت، همگی زنجیره تعالی یک سازمان را ایجاد می کنند که این امر نیز به نیروی انسانی باسواد، متعالی، وابسته و علاقمند به سازمان نیازمند است. به عبارتی کارمندان باید ownership داشته باشند و دارای تعهد و تعصب کاری باشند و سازمان را از آن خود بدانند تا با تلاش، سازمان را به اهداف متعالی آن نزدیک کنند.

چه مولفه هایی در استانداردهای تعالی سازمانی مدنظر قرار می گیرند؟

عوامل و مولفه های متعددی در استانداردهای ارزیابی تعالی سازمانی دخالت دارند؛ از جمله به نیروی انسانی اهمیت زیادی داده می شود. در موضوع نیروی انسانی عوامل متعددی دخیل هستند؛ اولا رهبری بنگاه اقتصادی از عوامل بسیار مهمی است که البته با مدیریت بنگاه متفاوت است. نکته دیگر داشتن چشم انداز (VISION) و راهبرد(MISSION)  است و این مساله ضروری برای توسعه تعالی سازمان ها و استانداردهای مرتبط با آن از اهمیت زیادی برخوردار است.

نکته دیگر نقش آموزش در موضوع تعالی سازمانی است. این موضوع از بعد نیروی انسانی، تکنولوژی و عمر سازمانی باید ارتقای دائمی و تعالی پایدار و مداوم سازمان را تضمین کند؛ ساز و کارهایی که بتواند سازمان را در برابر هر نوع خطر درونی و بیرونی مصون نگه دارد و لذا شرکت هایی که سالیان سال و به صورت بین نسلی رشد و توسعه یافته اند، سازمان هایی هستند که به تعالی سازمانی رسیده اند و اساسا اعتقادی به نقطه پایان توسعه ندارند و رشد سازمانی و بهبود در آنها به صورت مستمر و از نقطه خوب به نقطه عالی است و حتی در این نقطه نیز توقف ندارند.

از منظر تئوریکی چه عواملی بر روی تعالی سازمانی اثرگذار است و به عقیده شما قالب و روش های دستیابی به تعالی سازمانی در ایران در مقایسه با آن چه در جهان شاهد آن هستیم چه تفاوت هایی دارد؟ به عنوان مثال فرهنگ ایرانی در مقایسه با سایر کشورها که در آنها کار تیمی و رهبری مبتنی بر تعالی، توسعه یافته است چه نسبتی دارد و آیا این موضوع در همه فرهنگ ها با یک شدت انجام می شود؟

ایران برای این نوع رهبری دارای ظرفیت های زیادی است. به عنوان مثال، بازار در ایران یک نمونه بارز رهبری سازمانی است. رابطه استاد و شاگردی که در فرهنگ ایرانی و در بازار از قدیم الایام شاهد آن هستیم، یک نمونه بسیار مشخص از فرهنگ مذکور است که در آن استاد، حجره دار، بازاری و … شرایط مناسبی را برای شاگردان خود ایجاد کرده و در بلندمدت نیز با حمایت های مادی و انگیزشی تلاش می کنند تا کسب و کارهایی موفق برای نیروی انسانی خود ایجاد کنند و نظیر این موارد در کشور ما کم نیستند و می توان این الگوی بازار را در ساختاری بزرگ تر در سازمان ها و شرکت های ایرانی نیز تقویت کرد و از این فرهنگ در این مسیر استفاده کرد.

موضوع کیفیت مداری محصول در تعالی سازمانی چه جایگاهی دارد؟ 

کیفیت در همه ابعاد و برای همه ارکان سازمان از رهبری آن گرفته تا نیروی انسانی حائز اهمیت است. نیروی انسانی باکیفیت به مشتری و خدمات پس از فروش احترام می گذارد و رهبری سازمان به عنوان صاحب بنگاه اقتصادی باکیفیت تلاش می کند با ایجاد نیروی انسانی کیفیت مدار در مسیر تولید محصول باکیفیت گام بردارد و باید گفت در اصل، رهبر سازمان باکیفیت، جرقه کیفیت مداری را در سازمان می زند.

واقعیت آن است که بنگاه اقتصادی بدون کیفیت عمر کافی نخواهد داشت و ماندگاری آن تابع عرضه کالاها و خدمات مناسب –  چه از نظر قیمت و چه کیفیت – برای مشتری است. تولید محصول بر اساس برآورد نگرش آتی مشتری از موضوعاتی است که سازمان باید به آن توجه ویژه داشته باشد. در بازارهای صادراتی نیز باید کیفیت با شدت بیشتری مورد توجه قرار گیرد و اگر قرار است محصولی را صادر کنیم، باید زمینه های رقابتی برای آن فراهم گردد تا بتوانیم بازارهای بیشتری را در اختیار بگیریم و در این مسیر رفع تهدیدهای خارجی و داخلی برای رشد متغیرهای رقابتی از اهمیت زیادی برخوردار است.

چنین بنگاه هایی متغیرهای متعددی از کیفیت و قیمت گرفته تا تحویل به موقع و مشتری مداری مورد توجه سازمان را در نظر می گیرند تا قابلیت رقابت با بازارهای خارج از کشور افزایش یابد. البته این موضوع فقط مختص بازارهای خارج از کشور نیست و در داخل نیز باید همه این موارد را در نظر گرفت. در واقع تعالی سازمانی در یک جغرافیای جهانی مدنظر قرار می گیرد؛ همانطور که بازار شرکت های بزرگ دنیا امروز محدود به یک کشور یا یک منطقه نیست، لذا ضرورت دارد ما نیز همه فاکتورهای خود را در مسیری قابل رقابت با بازارهای جهانی به حرکت درآوریم و به همین دلیل کسب استانداردهای معتبر جهانی برای عرضه محصول به همه بازارها از اهمیت زیادی برخوردار است.

به گفته شما عوامل متعددی در تعالی سازمانی دخالت دارد؛ از جمله قیمت که اصولا سازمان ها در آن دخالت زیادی ندارند و به نوعی تحت تاثیر سیاست های دولتی و متغیرهای اقتصاد کلان است. موضوع دیگر مساله تامین و بروزرسانی تکنولوژی است که تحت تاثیر تحریم ها با چالش های جدی روبرو است. این مسایل و چالش های مشابه دیگر چه اثراتی روی تعالی سازمانی شرکت ها دارند؟  

یقینا یکی از محورهایی که شدیدا بر موضوع تعالی سازمانی اثرگذار است، قیمت های دستوری است. در تولید رقابتی نمی توان با قیمت دستوری حرکت کرد و این روش در تضاد با تعالی یک اقتصاد و سازمان است که باعث تحلیل سازمان و منقبض شدن منابع مالی و نیروی انسانی و منابع تولیدی خواهد شد. قیمت های دستوری در نهایت به کاهش تولید و حتی در موارد شدید از بین رفتن سازمان منمتهی می شود، چراکه بنگاه ها قادر نیستند با زیان به تولید و حیات خود ادامه دهند.

مورد دیگر امکانات خرید مواد اولیه و ماشین آلات برای بنگاه ها (سازمان ها) است. در حال حاضر بیش از دو سه کشور نیستند که امکانات تولید و مواد اولیه را در اختیار تولیدکنندگان ایرانی قرار می دهند، درحالیکه یکی از نقاط کیفیت یک سازمان آن است که مواد اولیه مورد نیاز از یک منبع تامین شوند تا بتوان کیفیت را ضمانت کرد و زمانی که منابع و مواد اولیه از تعداد زیادی عرضه کننده و با کیفیت های بعضا نازل و متفاوت تامین می شود، چگونه می توان کیفیت را تضمین کرد؟ به عبارتی تولیدکنندگان ایرانی به ناچار مواد اولیه را از جاهای مختلف تامین می کنند و این موضوعات با اهداف یک سازمان متعالی در تضاد است.

نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم استفاده از پلن B است که امروزه در جهان تحت عنوان contingency plan مطرح می شود و هر واحد تولیدی باید دارای این پلن باشد. اگر واحد A به عنوان منبع تامین مواد اولیه محسوب می شود باید یک منبع ثانویه در کنار آن در اختیار باشد تا در صورت بروز هر چالش برای تامین کننده اصلی، بتوان مواد اولیه را از واحد جایگزین تامین کرد و مانع از توقف تولید در زنجیره های بعدی تولید شد تا به این ترتیب افت استاندارد تعالی سازمانی را شاهد نباشیم، چراکه یکی از استانداردهای تعالی یک سازمان عدم تاخیر در تامین مواد اولیه زنجیره توسط آن است و این موضوع در زمینه کنترل کیفیت بسیار اهمیت دارد.

موضوع سوم این که در حال حاضر کشورهایی که حاضرند ماشین آلات و یا قطعه در اختیار تولیدکنندگان ایرانی قرار دهند محدود هستند و این در حالی است که به عنوان مثال ماشین آلاتی که در صنعت تایر مشغول به فعالیت می باشند، غالبا اروپایی هستند، اما تولیدکنندگان ناچارند در صورت نیاز به قطعه، به کشورهایی مراجعه کنند که قطعات و محصولات کم کیفیت تر تولید و عرضه می کنند.

چالش دیگر محدودیت های صادراتی است. صادرات مشوق تولید و ارتقا دهنده کیفیت محصول است و اگر صادرات تقویت یابد، رشد تکنولوژی و ارتقای روش ها را ممکن می سازد. ارتقای نیروی انسانی و بروزرسانی تکنولوژی دو عاملی هستند که در این شرایط به عنوان مخاطره برای رشد تعالی سازمان محسوب می شوند و با توجه به همه این موضوعات باید گفت رهبر یک سازمان با مشکلات ناخواسته زیادی روبرو است.

دولت چه نقشی در ارتقای تعالی سازمان ها دارد و به نظر شما آیا دولت به تعالی سازمانی اعتقاد دارد؟

سوال سختی است و باید از مسئولان دولتی پرسیده شود، اما با نگاهی به زمینه هایی که به تعالی سازمانی منتهی می شود، دولت موظف است بر تولید، توزیع و هدایت امور نظارت کند. دولت تولیدکننده و کاسب خوبی نیست و باید با ایجاد قوانینی درست برای تسهیل کسب و کار و با نظارت صحیح بر این قوانین حرکت کند، نه این که در این مسیر مانع ایجاد کند، این در حالی است که دولت ها با تصویب و ابلاغ بخشنامه های متعدد و لحظه ای، موانع بزرگی را در مسیر تعالی سازمان ها ایجاد کرده اند. اگر دولت زمینه های رشد صنعتی و توسعه استراتژی صنعتی و تسهیل فضای کسب و کار را ایجاد کند، سازمان ها را به سمت متعالی شدن هدایت خواهد کرد.

پیش بینی می شود همزمان با رشد هوش مصنوعی و دیجیتالیزه شدن تولید و خدمات و … شاهد جهش در سازمان ها باشیم، در این مسابقه ایران چه جایگاهی دارد؟

اولا مهمترین راه نجات اقتصاد ایران، رشد صنعت و تولید است. تولید است که اشتغال و استقلال صنعتی ایجاد می کند و ارز آور است و از صادرات مواد خام جلوگیری و تولید با ارزش افزوده را تشویق می کند و در نهایت این تولید است که به ثروت آفرینی منجر می گردد و کیفیت زندگی را برای آیندگان افزایش می دهد و در این مسیر استفاده از همه ابزارها ضروری است.

اضافه بر این اثر هوش مصنوعی و زمینه های دیجیتالیزه شدن روش ها، بدون شک بر تولید، صنعت و تعالی سازمانی اثر خواهد داشت. همین حالا هم ماشین آلات دستی نیستند و روند ماشینی شدن در آینده سریعتر خواهد شد. از طرفی در صنعت تایر امروز به دنبال افرادی با ذهن روشن و مجهز به دانش و تکنولوژی هستیم و حتی در سطح کارخانجات نیز نیروی انسانی تحصیلکرده به خدمت تولید درآمده و این به معنای آن است که تحول در تکنولوژی نیازمند نیروی انسانی باسواد است.

مسلما مارکتینگ در حال تبدیل به E-Business است و اکثرا خریدها به سمت خرید در بستر اینترنت در حرکت است و به عنوان مثال در اروپا، نیروی کار به دلیل ملاحظات متعددی همچون کاهش استهلاک، کاهش مصرف سوخت، کنترل ترافیک و … در منزل و به صورت دورکاری مشغول به کار است و این موضوع، شکل کار و بیزینس ها را تغییر داده و این موضوعات مصداق های تحول دنیای مکانیزه و هوش مصنوعی است.

در آینده جایگزینی هوش مصنوعی به جای نیروی انسانی با ضوابطی کنترلی مطرح است و نمی توان از این مسیر و کاروان جا ماند و اگر از آن عقب بمانیم، رسیدن به این کاروان توسعه تقریبا غیرممکن است و باید همراه با این کاروان باشیم. مکانیزاسیون واحدهای تولیدی، استفاده از ماشین آلات پیشرفته و امکانات آی تی با ایجاد اتصال های گسترده و مرتبط و متوالی از موضوعاتی است که باید سازمان ها مدنظر قرار دهند.

گروه صنعتی رازی به عنوان یک سازمان بزرگ صنعتی و تولیدی تا چه حد در حرکت به سمت یک سازمان متعالی با ویژگی هایی که در این گفتگو به آن اشاره فرمودید، موفق عمل کرده است؟ 

گروه صنعتی رازی سازمانی اقتصادی و صنعتی است که دائما در حال رشد بوده و هر ساله یک واحد جدید یا یک محصول جدید به آن اضافه می شود و به طور مداوم در حال تکوین و رشد است. نیروی انسانی این مجموعه به دلیل تعلق خاطری که به سازمان دارد، نقش مهمی را در شکوفایی این مجموعه ایفا می کند و عشق به کار و بنگاه و رهبری سازمان باعث تعالی آن شده که در زمینه های مختلف این سازمان مشهود است.

گروه صنعتی رازی از درون سازمان رهبر می سازد و این افراد نقش های مهمی در آینده و حال صنعت و گروه ایفا می کنند. این گروه به همین دلایل نقش بسیار مهمی در تکمیل زنجیره ارزش تایر و ضمانت تامین و تولید این محصول در کشور بر عهده دارد و خوشبختانه همراه سازی و رشد نیروی انسانی در بالاترین رده های رهبری سازمان مشاهده می شود.

مساله مهم دیگر در این مورد، احترام متقابل به نیروی کار و همکاران در این سازمان است که از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید گفت فرهنگ سازمانی در گروه صنعتی رازی در جهت استاد و شاگردی و رشد تفکر و دید سازمانی نیروی انسانی در مسیر شکوفایی سازمان است.

تهیه و تنظیم: حمزه بهادیوند چگینی

یک نظر ارسال کن . . .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *